vrijdag, januari 21

برای احسان عزیزم


قطار میرود ...

تو میروی ...

تمام ایستگاه میرود ...

و من چقدر ساده ام....

که سالهای سال

در انتظار تــــو....

کنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان...

به نرده های ایستگاه رفته

تکیه داده ام

به این امید که برگردی...

چه انتظـــار مبهمــی

به وبلاگ بمانی خوش آمدی