donderdag, juli 6

شاهنامه ١٨ تير/ بهروز جاويد تهرانى


شاهنامه ١٨ تير/ بهروز جاويد تهرانى

درست ۷ سال پيش در تيرماه ١٣۷٨ من يک نوجوان ١۹ ساله بودم که مانند همه دانشجويان ديگر، آرزويى بجر بهترينها را براى وطن عزيزم و مردمانش نداشتم. دوست داشتم همه مردم دنيا ايرانى را به چشم بهترين نگاه نمايند و به حال و روزش غبطه بخورند. همه ما جوانان آرزو داشتيم آزاد باشيم و بر سرنوشت خودمان حاکم شويم و اين را حق مسلم هر انسانى ميدانستيم. در آن سن و سال فکر ميکردم مملکتى که پدرانمان تحويلمان داده اند، با همه مشکلاتش به ما تعلق دارد و ما ميتوانيم آن را بازسازى نماييم
اما در شب ١٨ تير همه اين تصورات از بين رفت. در آن شب کوچکترين تجمع و اعتراض دوستانم در کوى دانشگاه را با گلوله، چماق، زنجير و گاز اشک آور جواب دادند. همکلاسيهايم را از پشت بام به پائين پرتاب کردند و دوستانم را با گلوله پرپر کردند. وقتى که ما در اعتراض به اين جنايت رژيم که آن را به غلط منتخب خود ميدانستيم،

به وبلاگ بمانی خوش آمدی