maandag, juni 26


تعدادي از نويسندگان از درد آور بودن نگاه به اين گدشته سياه نوشتند و از اشكها يي گفتند كه همراه نگارش اين سطور ريخته شده
است. تعدادي گفتند كه مي نويسند و نامه ميفرستند اما از اين مهم و به همان دلائل ناتوان ماندند. برخي نيز با وجود دريافت متن فراخوان آنرا بي پاسخ گذاشتند. اين پروژه همچنان باز است و پذيراي متون جديد خواهد ماند.
باد مى بوئيدش ، برگِ خُشك لمسش مى كرد به ِمهر ، خاك مى بوسيدش وگوركنانِ كور دلِ كله تُهى ، مشغول
بعضی از خاله ها هم روانی شده بودند و دادو فرياد می کردند خيلی از خاله ها می رفتند ديگر برنمی گشتند خاله ها می رفتند و... خاله ها ... برنمی گشتند شورش چه شد؟ آيا آزاد شد
سرشار مهر گرم و دلاویز روشنی، با یادت ای عزیز سفر کرده قطره وار، بر دامن عقیقی هر صبح می چکم
در فاصله سالهای 60 تا 63 من همدم، همرزم و هم زندانی کسانی بودم که تنها یک فکر در سر داشتند. آنهم بدون هیچ چشمداشتی. تنها فکرشان به ارمغان آوردن آزادی، عدالت و دموکراسی برای مردم ایران بود . تنها هدفشان ایجاد جامعه آزاد، برابر و برادر بود
شعري از سروده هاي زندان در اولين سالگرد قتل عام زندانيان سياسي در سال 68 كه آقاي ايرج مصداقي در حافظه ثبت نموده است. 2006-06-25 کسی نبود و نبودی عروسان به حجله می رفتند میهمانان از خال رخ یار و شاعران شهر در کناره ی زندگی از گیسوان بافته ی نگار، قصه می گفتند
پس از يك سال در زندان انزلي بسر بردن به زندان رشت انتقال يافتم. در اينجا هم بخاطر نپذيرفتن خواستهاي آنها متحمل شكنجه هاي وحشتناكي شدم. بطوريكه ستون فقرات من آسيب ديد كه هنوز درد آن با من همراه است و در ادامه بمن گفتند به زندان چالوس انتقالت
قطب نماى تابستان 67 بما نشان ميدهد آنهايى كه با موشكهايشان داعيه آوردن آزادى و دمكراسى را دارند دروغگوهاى بيشرمى بيش نيستند ، ما بياد داريم همين دولتهاى امپرياليستى آمريكا و اروپا كه امروزه براى كشته شدن يك خبرنگار در ايران حس انسان دوستى شان گل ميكند در ان
او را سر سفره عقد گرفته بودند. اتهامات سوء سابقه و قاچاق ارز و...را با «اتهام» عضويت در سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران همراه كردند و به جوخه اعدام سپردندش. به سر مزار او رفتم و به آن نوشته خيره شده بودم كه كسي به من نزديك شد مردي حدود 30-35 ساله با ريش توپي، پرسيد«اين هم اعدام شده است» گفتم بله، پرسيد« به چه اتهامي اعدام كرده اند» گفتم به« اتهام سوء سابقه، به خاطر مبارزه با
که قديسان، لباس سياه مرگ پوشيده اند و حتی از سپيدی کفن هايشان می هراسند و نامشان بر سنگ گور ! ليک ، کشته آزادی را نه کفن خواهد ، نه گور ! پس بی کفن و دوش به دوش ياران هم پيمان در پس آن خاک تفتيده خفتند و نيايش عشق را تا به انتها و با خون نوشته اند! بنگر که حلقه آن طناب های
حکومت با استفاده از شنود مکالمه های تلفنی تمامی ی ارتباطات را زیر نظر داشت. هیچ کس اما نمی دانست که حکومت این تکنیک را خریداری کرده است. این تکنیک را چگونه خریداری کردند؟ زمانی که سربازان بی دفاع در جبهه ها گوشت دم توپ بودند رژیم برای ی استحکام خود دستگاه های
از بین بردن کامل دست آوردهای انقلاب شکوهمند و مردمی 57 و هموار کردن راه خونین بازگشت امپریالیستها و انحصارات بین
المللی و غارت و چپاول و به حراج گذاشتن هستی مردم ، احتیاج به پیش زمینه های ضروری داشت ، که نابودی فیزیکی زندانیان سیاسی ، از جمله
خمینی سرانجام درسال 67 بعد از سرکشیدن جام زهر و پذیرش قطعنامه صلح با عراق به زندانها روی آورد و انتقام شکست مفتضحانه جنگ هشت ساله را از زندانیان دربند گرفت. رژیم به " پاکسازی" زندانها دست زدوچنان جنایتی آفرید که تاریخ کمتر به خود دیده است. درتابستان سال
این طایفه مرتجع و فاسد برای برسر قدرت ماندن و چاپیدن هرچه بیشتر اموال مردم ایران حاضر به هرجنایتی هستند و برایشان فرقی
نمیکند که این ماندن به چه بهایی برای مردم ایران تمام شود. مجاهدین و مبارزینی که طی سالهای 60 تا 67 جلوی جوخه های اعدام عوامل
هر وقت که به خاطراتم فکر میکنم. یک اسم کوچک ولی پرطنین در آن پررنگ میشود. زهرا المیر. دلم میخواهد بیشتر در مورد اوبدانم. در مورد خانواده اش، در مورد زندگیش، در مورد علایقش، آرزوهایش، اینکه قبل از درگیر شدن در دنیای پرهیاهوی بعد از سال 57 چگونه
خیلی از بچه ها شاهد بردن لادن از سلول توسط حجت الاسلام ابجد بودند،لادن را بعد از اون تجاوز دیگر کسی ندید ولی چند نفر از انفرادی ها گفته بودند که چندین روز لادن در انفرادی از درد فریاد میکشیده و با ناخنهایش زمین ها را میکنده، لادن 16 سال بیشتر نداشت و پارگی واژن و
در فردای اعدام تنها پسرش آن چنان شکسته و پير شد که ديگر زندگی برای او ثمری نداشت؛ اما او به خاطر ادامه حيات خانواده و روزی که عدالت گسترده شود؛ سکوت اختيار کرد اما پايداری این سکوت تا کی دوام خواهد آورد

اين دادگاه ها می بايد واقعی بوده و اگر مجرمين حاضر به حضور در دادگاه نشدند، حکم در غياب آنها صادر گشته و اقدام به شناسايی
اشان گردد. سپس حکم دادگاه تحويلشان داده شده و چنانچه باز هم نيامدند، دستگير شوند. در حال حاضر، کردستان عراق محل مناسبی برای

بیش از 5 سال از بهترین دوران زندگیم را با عاشق ترین زندگان تاریخ میهنم در زندانهای مختلف کشور از زندانهای ایلام، کرمانشاه
و ساحلی قم سپری نموده ام .در این 5 سال با افرادی آشنا شدم و یا از قبل آشنا بودم که بسان غنچه نوشکفته ای بر شاخسار سبز درختان در حال
ديگر، حرفی نزدم. به آسمان نگاه کردم. انگار دنبال چيزی می گشتم؛ چيزی که شايد کمکم کند؛ که مرهمی بر آن همه درد باشد. آسمان، ابری بود؛ مثل هميشه. بغضم ترکيد؛ از جا بلند شدم و راه افتادم. راهی که هنوز تا منزل، فاصله دارد. اما راهی پر ستاره
جنايات خفاشان خون آشام رژيم اسلامی عليه زندانيان سياسی از چنان ابعاد گسترده ای برخوردار است که هيچ ترفند مذبوحانه ای ، هيچ تحريف- وارونه گری- سکوت- سرکوب و امحای آثار جرم قادر به محو آن از اذهان نخواهد گشت . حتی اگر صدها و هزاران بار سنگ قبر
آیا در روز رهایی ایران تنها سران جمهوری اسلامی هستند که باید در دادگاههای بین المللی محاکمه شوند وایا دولت هایی که در رشد این حکومت فاسد سهیم شدند ویا سازمانهای سیاسی که مشوق این جانیا ن بودند. شریک جرم این رژیم نیستند؟ برتولت برشت در سخنرانی اش
من شاهد كودكانی بودم كه نظاره گر تحمل شكنجه والدین خود بوده اند. من شاهد كودكانی بوده ام كه نظاره گر اجساد اویزان والدین خود از جراثقالها بوده اند. این قصه درد اوری استكه حتی هم اكنون هم همه روزه در تهران و دیگر شهرهای ایران بكرات تكرار میگردد
در اين مقطع زماني اولين زندانياني كه از سازمانهاي چپ شبانه و براي اعدام منتقل كردند، صدرالدين تاجمير رياحي از مسئولين اتحاديه كمونيستها در اصفهان و علي اكبر سعيدي از سهند بودند. صدرالدين آنطور كه همسلولي هايش ميگفتند در زير بازجوئي متحمل شديد ترين و وحشيانه ترين

به وبلاگ بمانی خوش آمدی