donderdag, februari 2

رویا طلوعی: در زندان با من همان شد که بر زهرا کاظمی رفت


این دیگر بر رویا طلوعی است که حقایق بیشتری از آنچه براو رفت را افشا کند. اما صحبت های او مرا واداشت تا بار دیگر به این شیوه سرکوب زنان زندانی در زندان های جمهوری اسلامی بپردازم.
امروز صبح بود که صدای رویا طلوعی را از رادیو فردا شنیدم. رویا طلوعی با بغض در گلو حکایت از شکنجهایی کرد که طی دستگیری و در زندان رژیم جمهوری اسلامی بر او رفت. او گفت آنچه بر او رفته همانی است که بر زیبا کاظمی رفت فقط با لنگه کفش بر سر او نزدند. زیبا کاظمی مورد تجاوز وحشیانه بازجویان رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفت و سپس با ضربه لنگه کفش به حالت اغما رفت و درگذشت. آیا بغض رویا از کلامی شکسته در گلویش است؟ کلامی که بار هزاران ساله سنت در نیمه راه گلو آن را می شکند. سنت هایی که جمهوری اسلامی با سر نیزه و تفنگ بندهای آنها را محکمتر بر پیکر جامعه ما پیچید. آِیا رویا طلوعی هم کلامی نگفته داشت؟ کلامی نگفته به تعداد هزاران زن مورد تجاوز واقع شده و کلامی که باید یک بار با صدای بلند آن را فریاد کرد و هزاران بار حکام جمهوری اسلامی را به جرم آن محاکمه و محکوم کرد، حاشا که سکوت مطلوب ترین محیط برای تداوم حیات این حاکمان متجاوز است
: ادامه مطلب

به وبلاگ بمانی خوش آمدی