zondag, november 13

پيشنهاد به مجاهدين خلق


پيشنهاد به مجاهدين خلق
زنداني مهندس حشمت الله طبرزدي
مدير مسئول
هفته نامه توقيف شده پيام دانشجو

نخستين بار است كه ميخواهم از سر خير خواهي ، پيشنهادي رابه سازمان ( مجاهدين خلق ايران ) ارايه دهم . اميد است به دور از هر گونه پيش داوري و صرفا بعنوان ديگاه يك مبارز سياسي ، آن را مورد ارزيابي قرارداده و اگر نكات مثبتي درآن يافتند مورد استفاده قرار بدهند . چنانچه با محتواي آن نيز موافق نبودند، ميتوانند دلايل خود را در معرض نقد و بررسي افكارعمومي قرار دهند . من اينك خود با حكم محكوميت 22 ساله ((12 سال زندان و 10 سال محروميت اجتماعي)) ، دوران محكوميت را زندان سپري مي نمايم، و از سال 1375 كه براي اولين بار پايم به زندان اوين باز شد ، با زندانيان سياسي زيادي به ويژه اعضا و هوادارن سازمان مجاهدين خلق آشنا شده ام . در اين مدت با همه آنها رابطه دوستانه اي داشته ام و همواره به دوستان مبارزم درجبهه دموكراتيك ايران و از طريق كميته دانشجوئي دفاع اززندانيان سياسي توصيه كرده ام كه از حقوق همه آنها دفاع كنند . شايد بتوان ادعا كرد كه جبهه دموكراتيك ايران تنها تشكل سياسي مبارز در درون مرز است كه طي نزديك به يك دهه گذشته بدون مرز بندي خودي و غير خودي و صرفنظر از عقيده يا مرام افرادبه دفاع از حقوق آنها پرداخته است .
شايد بيشترين انگيزه من براي نوشتن اين مقاله ، ارتباط نزديك با اعضا يا هواداران زنداني اين سازمان و احساس مشترك براي ازادي و نيز ابراز همدردي انساني باشد . براي اينكه از نزديك شاهد هستم كه اين افراد براي سالهاي طولاني ، بدون اينكه حتي يك اقدام مهم انجام داده باشند ، صرفا به جرم پخش اعلاميه يا هواداري از آن سازمان در زندان بوده اند . براي نمونه ميتوانم از ((صادق سيستاني )) ياد كنم كه خوشبختانه چند روز پيش آزادي او را جشن گرفتيم . او به جرم پخش اعلاميه سازمان مجاهدين خلق 16 سال در زندان بود . يا حسين حيدري كه سال گذشته آزاد شد و با همين اتهامات مدت 12 سال زنداني بود و از اين نمونه ها فراوان است . بنابر اين تلاش ميكنم با استفاده از تعاريف و مفاهيمي كه تا حدود زيادي مورد قبول عموم ميباشد .، بحثي را با رهبران و اعضاي موثر اين سازمان از طريق اين مقاله شروع كنم كه احتمالا از درون آن يك نتيجه عملي بدست آيد .
1 : مطابق تعاريف و مفاهيم حقوق بشري كه اينك مورد پذيرش افكار عمومي در سراسر جهان از جمله دولت ها و مجامع متمدن قرار دارد ، برخي اقدامات تروريستي شناخته شده اند . براي مثال اگر حكومت گروه يا افرادي براي رسيدن به اهداف خود، هرچند آن اهداف مشروع شناخته شوند از شيوه هائي استفاده كنند.كه در بين افراد عادي وغير نظامي و بي گناه ايجاد وحشت كرده يا موجب مرگ آنها شود ، اين اقدام تروريستي قلمداد ميشود . يا اينكه اين گروهها در برخورد با دولت هائي كه از طريق راي مردم بر سر كار آمده اند ولو اينكه آن دولت ها دموكراتيك رفتار نكنند . از شيوه هائي استفاده كنند كه افراد بدون تشكيل دادگاه و رعايت ظوابط قانوني به مرگ محكوم شده و حكم آنها در كوچه و خيابان و از طريق بمب و گلوله به اجرا درايد آن اقدام تروريستي نيز نام ميگيرد . براي نمونه ميتوان از اقدامات دولت جمهوري اسلامي براي حذف مخالفين در 27 سال گذشته ياد كرد .ترورهائي كه در داخل يا خارج از كشور صورت گرفت ودولت جمهوري اسلامي را در ليست دولتهاي تروريستي و حامي تروريست قرار داد . يا اقدامات برخي گروهاي فلسطيني كه موجب كشته شدن شهروندان بي گناه و غيرنظامي در اسرائيل و فلسطين ميشود از نمونه هاي بارز قدامات تروريستي است كه متاسفانه اينها از سوي دولت جمهوري اسلامي نيز موردحمايت مالي ، معنوي ونظامي قراردارند .
نمونه ديگر مربوط به اقدامات گروه هائي مثل القاعده در 11 سپتامبر يا در ((افغانستان)) ((عراق)) ((اسپانيا)) ، ((انگلستان )) و جاهاي ديگر بوده و هست اقدام ديگري كه ((دولت سوريه )) با همكاري برخي مقامات ((دولت لبنان )) براي ((تروررفيق حريري )) انجام داد كه اينك دامان آنها را گرفته است .
سازمان مجاهدين خلق نيز بايد بپذيرد كه طي دو دهه گذشته بمب گذاري هاي زيادي انجام داد كه صدها افراد غير نظامي و بي گناه را به كام مرگ فرستاد . ايا براستي انفجار نخست وزيري در سال 1360 وترور افرادي چون رجائي و باهنر كه با راي مردم انتخاب شده بودند با اصول حقوق بشري يا دموكراتيك و يا با اصول مبارزه قانوني و شرافتمندانه سازگاري دارد؟ ايا انفجار در دفتر مركزي حزب جهوري اسلامي و ترور دهها تن از افرادي كه دست آنها به خون هيچكس هنوزالوده نبود مطابق با اصول مبارزه قانوني ، انساني و دموكراتيك بوده است ؟ عمليات انتحاري كه مجاهدين در دهه شصت وعليه برخي از ائمه جمعه به راه انداختند مطابق كدام موازين بوده است ؟ بنابر اين سازمان مجاهدين خلق بايد بپذيرد كه در پرونده خود، داراي اقداماتي است كه افكار عمومي از آنها به عنوان عمليات تروريستي ياد ميكند. بر همين اساس نيز كشورهاي غربي اين سازمان را در ليست سياه قرار داده اند .
2- ما فرض را بر اين قرار ميدهيم كه حق سازمان مجاهدين خلق يا هر گروه ديگر است كه با رژيم جمهوري اسلامي با زبان تفنگ سخن بگويد. يعني با همان منطقي با اين رژيم حرف بزند كه رژيم با مخالفين خود با همان زبان سخن ميگويد .به اين معنا اگر چه اقدامات تروريستي را تاييد نمكنيم اما حق مبارزه مسلحانه براي آن گروه را محترم ميشماريم ولي ايا اين مسائله موجب ميشود تا مجاهدين با صدام حسين هم داستان شده و به جنگ ملت خو بيايند ؟ ايا كشتن سربازان ايراني يك اقدام شرافتمندانه و ملي بوده است ؟ ايا سازمان مجاهدين خلق نمي بايست مي انديشيدند كه چرا بايد در جبهه صدام قرار بگيرند ؟
3: بر فرض كه مبارزه مسلحانه حق ((سازمان مجاهدين )) است و برفرض كه آنها اينگونه توجيه سازي كنند كه كشتن سربازان ايراني در جنگ بين ايران وعراق به قصد سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي بوده است ، به راستي سركوب اكراد عراقي با كدام منطق مبارزاتي و اصول انساني سازگاري داشته است ؟ من خود چندين بار درباره اين مسائله با برخي رهبران اكراد ايراني سخن گفته ام آنها به اين لحاظ به شدت عليه سازمان مجاهدين موضع گيري منفي دارند .
4- در كنارمسائله ترور مشاركت با صدام در جنگ عليه هموطنان و سركوب اكراد عراقي ، ايدئولوژي سازمان مجاهدين براي اكثريت جوانان وروشنفكران ايراني قابل پذيرش نميباشد . مردم ايران بر اين عقيده اند كه اين سازمان اسلام گرا خطر ديگري بر اي آينده و استقرار دموكراسي در ايران ميباشد . نه اين سازمان بلكه هرگروه ايدئولوژي گرا و درون گرا ، آفتي است براي دموكراسي . استدلال روشنفكران و جوانان سكولار اين است كه معلوم نيست گروه اسلام گرائي مثل سازمان مجاهدين رفتار بهتري از دشمنان تماميت خواه اما اسلام گراي امروزي خود كه اينك بر ايران حاكم هستند داشته باشند . زيرا از ايدئولوژي گرائي و سازمان هاي زيرزميني جز فاشيسم برنخواسته و نخواهد خاست . من خود از نزديك شاهد هستم كه هواداران زنداني مجاهدين خلق بشدت تماميت خواه هستند و به جز خود ورهبران خود، هيچ گروه و فرد ديگري را به رسميت نميشناسند . اين منش چنانچه پيروز بشود ودر مصدر حكومت قرار بگيرد بسيار خطرناك تر از آخوندهاي حاكم بر ايران خواهد بود .
من البته معتقد هستم كه اين سازمان داراي تعداد فراواني از اعضا ، كادرها و هواداران صادقي ميباشد كه مي توانند در خدمت مبارزه آزاديخواهانه ملت ايران قرار بگيرند . مشروط بر اينكه مكانيزمي بكار برده شود كه مسئوليت خطاهاي گذشته اين سازمان بردوش رهبران فعلي آن گذاشته شده و بدنه سازمان از اين بحران خلاصي يابد . در واقع به نحوي رهبران ارشد سازمان خود را فداي اعضا و ملت ايران كرده ، اجازه دهند تا اين سازمان با راه و روش جديد مبارزات خود را ادامه دهد . به نظر ميرسد اگر بدنه اين سازمان با اتخاذ استراتژي مبارزه سياسي به جاي مبارزه مسلحانه و با كنار گذاشتن برخي رهبران ارشد ((كادر رهبري ))و ارايه يك نقد صادقانه درباره عملكرد ايدئولوژي و تاكتيك ها و استراتژي هاي گذشته ، به باز سازي بپردازند ، كمك بزرگي به خود ومبارزه ملت ايران كرده است .
واقعيت اين است كه هزاران تن از اعضا و هواداران اين سازمان در درون مرز به اين دليل امكان مبارزه سياسي فعال را ندارند كه رژيم انها را با انگ محارب و تروريسم سركوب خواهد نمود . همچنين پتانسيل زياد تشكيلاتي مالي و سياسي اين سازمان در برون مرز به اين دليل كه ان را تروريستي معرفي كرده اند ، در خدمت مبارزات ملت ايران قرار ندارد . آنها بايد بدانند كه وضعيت فعلي ان سازمان به نفع رژيم جمهوري اسلامي ميباشد .
سال 1380 در زندان عشرت آباد، پاسدار بازجوها رسما به من پيشنهاد ميدادند كه همچون مجاهدين خلق به مبارزه مسلحانه روي بياورم تا به زعم خودشان تكليف ما با رژيم زودترروشن شود!
واقعيت اين است كه با عمليات چريكي نميتوان يك رژيم تا دندان مسلح را سرنگون كرد . اين واقعيتي است كه تاريخ مبارزات يكصد سال اخير در ايران نشانگر آن است . اين نوع مبارزه حتي اگر ثمر بدهد دموكراسي را بدنبال نخواهد داشت . براي اينكه براي حفظ چيزي كه با لوله تفنگ به دست بيايد ، بايد براي حفاظت از آن از لوله هاي تفنگ بهره گرفت. بنظر ميرسد كه پس از 27 سال سركوب و اختناق،فرصت مناسبي است تا سازمان مجاهدين خلق نيز همچون ساير گروهها به يك خانه تكاني اساسي دست بزند . تا پتانسيل آن به نفع دموكراسي خواهي و حقوق بشر رها شود . به ويژه كه نيروهاي آن از تجربه كافي تشكيلاتي وسياسي برخوردار بوده و ميتوانند به جنبش هاي دروني مدد برسانند . يا دست كم نيروهاي جدا شده از آن بتوانند با تشكيل يك رهبري جديد راه نويني رادرپيش روي هواداران و اعضا و كادرهاي دموكرات اين سازمان قرار بدهند
ايران--- تهران / زندان اوين / بند 3/ 350 كارگري 12/8/1384

به وبلاگ بمانی خوش آمدی