donderdag, juni 16

مهتاب

برای دخترم عاصفه
مهتاب

آنگاه که شب پیراهن سیاهش را به تن کرد
مهتاب می درخشید
ستارگان لبخند میزدند
من در روشنایی مهتاب
در لبخند ستارگان
لبخند ملیح تو را
چشمان زیبای تو را دیدم
در پشت رقص ستارگان رخشان
ترا دیدم
که بسوی آینده گام بر می داری
تو با من بودی و من با تو
همیشه با من باش
دوستت دارم ستاره رخشانم، مهتاب روشنی بخشم.

طاهره خرمی
27 فوریه 2004

به وبلاگ بمانی خوش آمدی