vrijdag, juni 3

در جستجوی ناخدا



قايق کوچک باديم در ميان گردابها شناور است
ماهی سرخ و ريز کوچولو
در ميان آب گل آلود به حال من غبطه ميخورد
امروز من چقدر دلتنگم
امروز من چقدر پريشان حالم
امروز به انتهای خط رسيده ام
به نقطه سياه و کوری خيره گشته ام
در جستحوی خوشبختی، يکدلی و يکرنگی
آزادی و عدالت و دمکراسی
در دنيای کوچکی
در کشتی به گل نشسته ای
به جستجوی نا خدائی ميگردم
من به انتهای خط رسيده ام
لباسهايم پاره و ژنده
پاهايم تاول زده
نه ساحلی
نه ناخدائی
فقط سراب فقط گرداب
من در جستجوی ناخدائی هستم
تا قايق کوچک باديم را
کشتی به گل نشسته ميهنم را به ساحل آزادی برساند
من در جستجوی ناخدائی هستم
تا کشتی ما را برروی آبهای خليج فارس ، مازندران و..... شناور کند
من در جستجوی ناخدائی هستم ...........؟


طاهره خرمی هلند 2003

به وبلاگ بمانی خوش آمدی